پروندههای امنیتیِ رمزگشایی شده در خانه امن
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۴۸۹۳۱۷
آخرین قسمت از فصل نخست سریال خانه امن شب گذشته روی آنتن شبکه یک سیما رفت. این سریال در طول ۵۰ قسمت به موضوعات مختلفی که همگی ریشه در واقعیتهای مسائل امنیتی و پروندههای واقعی دارد، میپردازد.
با مرور تمامی وقایع و شخصیتهایی که در سریال «خانه امن» مطرح و معرفی شدند، درمییابیم این سریال برای نخستین بار به طور واضح از شخصیتها و اتفاقهای واقعی صحبت میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیشتر در گزارشی درباره رکوردهای تولیدی این سریال نوشتیم و حال با مرور تمامی اتفاقهای این سریال که در بستر داستانی آن رخ داده است، به ابعاد دیگر آن میپردازیم.
در قلب تروریستها
در درام «خانه امن»، چند کلیدواژه مهم جانمایی شده که یکی از آنها طرح آمریکایی – اسرائیلی برای ناامن کردن ایران است. در این سریال به جو بایدن اشاره میشود؛ همان کسی که طراح ناامن کردن ایران بود. از قضا، ترور دانشمندان هستهای در همین برهه زمانی استارت خورد و متاسفانه هنوز این نقشه شوم آمریکایی – اسرائیلی ادامه دارد. درسی که میتوان از «خانه امن» گرفت این است که باید با چشم باز مسائل سیاسی را تحلیل کرد.
در قسمتهای ابتدایی «خانه امن»، مجاهدت نیروهای امنیتی در مبارزه با داعش به نمایش درآمد. آنچه در سریال دیدیم پروندههای واقعی تروریستهای داعش بود. آنها قصد داشتند در چند نقطه از پایتخت، عملیات انتحاری انجام دهند و شهروندان را به شهادت برسانند که متاسفانه در حادثه حرم امام خمینی (ره)، مجلس شورای اسلامی و اهواز (هفته دفاع مقدس) بخشی از نقشه تروریستهای داعش عملیاتی شد. با این حال، عملیاتهای زیادی از این گروهک توسط نیروهای امنیتی خنثی شده که بخشهایی از آن در «خانه امن» روایت شده است. پس، عدم نمایش ترور در این سریال به معنای نفی آن نیست.
اعدام خاوری در پناهگاه
از سال ۹۰ که محمودرضا خاوری به کانادا متواری شد، راهکاریهای زیادی درباره چگونگی استراد این مفسد اقتصادی رسانهای شده است. با این حال گفته میشود مهمترین راه استرداد خاوری به کشور، همکاری دولت کانادا است. عدم همکاری طرف مقابل این اتفاق را فعلا غیرعملی کرده است؛ چراکه برخی دولتمردان کانادایی بهدنبال ایجاد موانع برای عادی شدن روابط دیپلماتیک میان ایران و کانادا هستند. حالا در سریال «خانه امن» شاهد یک راهکار هستیم و آن چیزی نیست جز اعدام خاوری! در قسمت دوم این سریال، او توسط یکی از مسولان مبارزه با مفاسد اقتصادی به قتل میرسد. در سریال خاوری با اسم واقعی خود حضور دارد و به موضوع اختلاس و نیز فرار او به کشور کانادا نیز اشارهی مستقیم میشود که در نهایت در خانه خود مورد اصابت گلوله نمایندهی قانونی و رسمی جمهوری اسلامی ایران قرار میگیرد.
محمودرضا خاوری مدیر عامل اسبق بانک ملی و از مجرمان محکوم شده به دلیل مشارکت در اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی است. خاوری که پاییز سال ۹۰ بعد از مطرح شدن نامش در پرونده مهآفرید امیرخسروی به کانادا فرار کرد، از سوی دادگاه انقلاب به اتهام اخلال در نظام اقتصادی به ۲۰ سال حبس، بابت دریافت رشوه به ۱۰ سال حبس، جزای نقدی معادل مبلغ رشوه دریافتی، رد مال و انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم شده است.
به یاد حججی
در قسمت ۲۲ سریال «خانه امن» یاد شهید محسن حججی زنده شد. این سریال به طور مستقیم سرنوشت این شهید مدافع حرم را روایت نکرد اما مشابهتسازی سکانس به گونهای بود که ذهن را به سمت او میبرد. ماجرا اینگونه است که یکی از نیروهای امنیتی کشورمان بعد از حمله به مقر تروریستهای داعش متوجه میشود یکی از آنها به شدت مجروج شده، بنابراین اسلحهی خود را کنار میگذارد تا زیر سر او را صاف کند و مانع از خونریزی بیشتر شود. این قاعدهای انسانی _ استراتژیک در جنگها است که رزمندگان دوران دفاع مقدس و حالا نیروهای امنیتی کشورمان به آن پایبند هستند. نیروی داعشی اما اسلحه را زیر گلوی نیروی امنیتی میگذارد و او را به شهادت میرساند. این سکانس با قید هشدار ۱۲+ روی آنتن شبکه یک رفت.
شهید محسن حججی مرداد ۱۳۹۶ در عملیاتی در منطقه التنف واقع در منطقه مرزی بین سوریه و عراق به دست نیروهای گروه تروریستی داعش به اسارت درآمد و پس از دو روز به شهادت رسید.
ادای دین به عابربانک فوتبال
در ادامهی طعنههای سریال «خانه امن» به مفسدان دانه درشت اقتصادی، اینبار نوبت به حسین هدایتی، ملقب به عابربانک فوتبال ایران رسید. در قسمتی از سریال، فرزاد (کاوه آفاق) به نامزدش ثمین هدایت (سیما تیرانداز) از مردی میگوید که تمام بدهی تیم محبوب خود را پرداخته کرده است. نامزد او هم جواب میدهد، فوتبال عکس کار اوست و حرفه واقعیاش خشکبار است.
در سکانس بعد شهروز (شهروز ابراهیمی) به پیام (سامان صفاری) توصیه میکند پای فوتبالیستها و سلبرتیها را به محل کار ثمین باز نکند. چون این اتفاق باعث حساس شدن شاخک خبرنگارها و لو رفتن فسادهای اقتصادی میشود. این اشارهها در «خانه امن» یادآور سرنوشت حسین هدایتی است. او در دورهای مالکیت ۷۰ درصد از سهام باشگاه فوتبال ملوان بندرانزلی را در اختیار داشت. باشگاه فوتبال گهر درود نیز از داراییهای او محسوب میشد. هدایتی قصد خرید باشگاه پرسپولیس تهران را هم داشت. او سال ۹۶ مدعی شد بخشی از مطالبات کارلوس کی روش را پرداخته کرده. مبلغ این قسط حدود ۴۰۰ هزار دلار بوده که با قیمت دلار در سال ۹۶ حدود ۲ میلیارد تومان برآورد میشود.
هدایتی بهجرم اخلال عمده در نظام اقتصادی و پولی کشور از طریق تحصیل نامشروع به تحمل ۲۰ سال حبس و محرومیت دائم از بهکارگیری خدمات دولتی و رد مال معادل ۴ هزار و ۸۸۹ میلیارد و ۳۹۵ میلیون ریال بهنفع بانک سرمایه و تحمل ۷۴ ضربه شلاق در انظار عمومی محکوم شده است.
نشانهگذاری برای مرجان شیخالاسلامی
در سریال «خانه امن» شخصیتی حضور دارد به نام ثمین. نقش این زن را سیما تیرانداز بازی میکند که رئیس یک شرکت مافیایی است. همزمان با پخش سریال، برخی کاربران فضای مجازی به این مساله اشاره کردهاند که آیا ثمین همان مرجان شیخ الاسلامی است؟ این پرسش وقتی جدی میشود که بدانیم «خامه امن» در قسمتهای ابتدایی به چند مفسد اقتصادی اشاره کرده و کدهای روشنی درباره آنها داده است. در این میان؛ محمودرضا خاوری و حسین هدایتی از جمله کسانی هستند که در سریال به آنها اشارهی مستقیم شده و حالا نوبت به مرجان شیخ الاسلامی رسیده است.
نام مرجان شیخ الاسلامی آل آقا نخستین بار سال ۹۷ و در پرونده شرکت بازرگانی پتروشیمی مطرح شد. شیخالاسلامی مدیرعامل شرکت بازرگانی دنیز و هترا تجارت است. به گفته قاضی مسعودی؛ او متهم به مشارکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور به مبلغ مذکور و تحصیل مال نامشروع به مبلغ ۷ میلیون و ۶۵ هزار و ۵۲۹ یورو و ۸ میلیون و ۷۱۰ هزار و ۳۸۴ دلار است. مرجان شیخ الاسلامی هماکنون در کانادا زندگی میکند.
کدام ماموستا ترور شد؟
در قسمت ۲۲ مجموعه تلویزیونی «خانه امن»، یکی از نیروهای تکفیری داعشی سراغ فردی به نام ماموتسا عبدالرحمن میرود و او را در مسجد به شهادت میرساند. پیشتر مشخص شده بود که این اقدامات تروریستی، در راستای تفرقهافکنی میان شیعه و سنی است.
در حقیقت این سکانس، یادآور یک اتفاق تلخ در سال ۸۸ است. در این سال دو نفر از بزرگان اهل تسنن یعنی ماموستا شیخالاسلام و ماموستا برهان عالی توسط گروهکهای تکفیری به شهادت رسیدند. این اتفاق در ماه رمضان و در فاصله سه روز رقم خورد.
ماموستا شیخ الاسلام از طلایه داران اتحاد اسلامی در میان جماعت اهل سنت کردستان بود و در زمان حیات منشأ خدمات و برکات بسیار در آن منطقه شد. وی به دست گروهک تکفیری-تروریستی «توحید و جهاد» در ۲۶ شهریور ۱۳۸۸، مصادف با ۲۸ رمضان از ناحیه سر هدف شلیک گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
شهید ماموستا برهان عالی نیز منادی وحدت میان شیعه و سنی بود. او در کسوت امام جمعه موقت سنندج، عضویت شورای عالی افتاء و روحانیت مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور فعالیت داشت و در نهایت در شب ۲۳ شهریورماه سال ۸۸ و در شبهای لیالی قدر به دست افراد سلفی به شهادت رسید.
رمزگشایی از داعش آمریکایی- اسرائیلی
«خانه امن» نخستین سریال نمایشی است که تصویری واقعی از داعش نمایش داده و به چگونگی شکلگیری و هدف از ایجاد آن پرداخته است. این سریال حالا به طور آشکار عنوان میکند که داعش محصول آمریکا و اسرائیل برای رسیدن به اهداف خاص خود در خاورمیانه است.
در یکی از قسمتها، مسئول تیم اطلاعاتی (کمال با بازی حمیدرضا پگاه) در حین بازجویی از یک تروریست داعشی (ابوعامر با بازی قربان نجفی) بار دیگر به طرح جو بایدن اشاره میکند. در سریال پیش از این هم گفته شده بود، بایدن قصد ناامن کردن خانه امن ایرانیها را دارد.
به گفته مسئول تیم اطلاعاتی سریال، داعش توسط اسرائیل و آمریکا تاسیس شد تا با ناامن شدن منطقه و درگیر شدن نیرویهای اطلاعاتی ایرانی، آنها به اهداف خود برسند.
در «خانه امن» به دو نکته مهم دیگر اشاره میشود: کمال به ابوعامر میگوید شما یا به دست حاج قاسم سلیمانی نابود خواهید شد (اشاره به قدرت ایران). و یا با پایان تاریخ مصرفتان توسط خود اسرائیل و آمریکا از بین میروید. (اشاره به دستاویز بودن داعش)
این سکانس «خانه امن» حاوی یک نکته مهم دیگر هم بود. در این سکانس اشاره میشود که داعشیها چگونه در برداشت از اسلام واقعی گرفتار خطا شده و به دامن اسرائیل و آمریکا غلطیدهاند. در سریال همچنین، طرح آمریکایی- اسرائیلی برای ترور حاج قاسم سلیمانی، سیدحسن نصرالله و دانشمندان هستههای کشورمان مورد اشاره قرار میگیرد. سازندگان «خانه امن» به این ضلع، عربستان را هم اضافه کرده و از سران این کشور به عنوان حامیان تروریست نام میبرد.
مزدوران وطنی مراقب باشند
دو روز پس از ترور شهید محسن فخریزاده، سکانسی در سریال «خانه امن» به نمایش درآمد که درباره عملیاتهای تروریستی و واکاوی آنهاست. این سکانس مربوط میشود به درد و دل عباس با بازی پرویز فلاحیپور (قاضی دادگستری) که دخترش توسط تروریستها زخمی شده با دوستش کمال با بازی حمیدرضا پگاه و با هم درباره اتفاقات تروریستی در کشور سخن میگویند. عباس از اینکه دخترش صدمهای شدید دیده، ناراحت است اما میگوید غم بزرگتر برای او برخی ایرانیها هستند که مزدور اجنبیها میشوند. عباس و کمال درباره چند عملیات تروریستی صحبت میکنند که چند مزدور در آنها مشارکت داشتهاند.
اینکه یک سریال به صراحت از همدستی برخی ایرانیها با تروریستها میگوید، اتفاقی مهم و در عین حال هشداردهنده است و البته ویژگی سریال «خانه امن» این است که به درستی یک اتفاق را تبیین میکند و بدون پرداختهای ایدئولوژیک آن را در قالب روایتی تصویری بازنمایی کرده و میان مزدوران با قاطبه مردم فاصلهگذاری میکند و حس انزجار از آنها را برای مخاطب برمیانگیزد. در قسمتهای پیشین «خانه امن» نیز به این مساله اشاره شده بود که ایران همواره قربانی تروریسم بوده و تاکنون ۱۷ هزار شهید ترور داشته است.
انحراف و خباثت یک گروهک
سرنوشت این گروهک بارها در فیلم و سریالهای مختلف مورد اشاره قرار گرفته و حالا «خانه امن» از موضعی متفاوت به تحلیل آن پرداخته است. در سریال بین شخصیت کمال با بازی حمید رضا پگاه که مسول مبارزه با گروههای تروریستی است، با عضو سازمان (رحیم نوروزی) مناظرهای شکل میگیرد. امتیاز سکانس این است که دو طرف حرفهای خود را بیان میکنند و درنهایت بیننده به عینه پی به ماهیت گروهک منافقین و خباثت آنها میبرد.
صحبتهای کمال اشاره به اتفاقهایی دارد که در این سازمان رخ داده؛ از جمله مصادره عقل و اراده اعضا، وطنفروشی، ترور مردم و مسولان و… جمله کلیدی کمال جایی است که به عضو گروهک میگوید: «سال ۶۰ که اسلحه برداشتین و شعار سرنگونی دادین فکر نمیکردین به صدام پناه ببرید!» در این سکانس همچنین از پوچ بودن تئوریهای منافقین صحبت به میان میآید.
کمال کیست؟
شخصیت اصلی سریال «خانه امن» با بازی حمیدرضا پگاه «کمال» نام دارد که مأموری است که سرتیم پروندههای امنیتی است. نام «کمال» برای این بازیگر تصادفی انتخاب نشده است و همچنین در سریال «خانه امن» تصویر شهیدی در اتاق عملیات را میبینیم که این تصویر متعلق است به شهید «علی کمالی» (معروف به کمال) یکی از سربازان گمنام امام زمان (عج) که در راه امنیت کشور به شهادت رسید.
شهید کمال یکی از شهدای امنیت است. او در دهه ۶۰ و در اوج روزهاییکه گروهک منافقین با عملیات خرابکارانه سعی در نا امن کردن فضای کشور داشتند، حضوری چشمگیر در طراحی و اجرای عملیاتها علیه این گروهک معاند داشت؛ عملیاتهایی که در نهایت منجر به شناسایی و متلاشی شدن بسیاری از خانههای تیمی منافقین و در نهایت برقراری امنیت شد. شناسایی محل استقرار موسی خیابانی یکی از سرکردگان منافقین و به هلاکت رساندن او ازجمله عملیات مهمی است که شهید کمال در طراحی و اجرای آن حضور داشت.
شخصیت «کمال» با بازی هادی حجازیفر در مجموعه فیلمهای «ماجرای نیمروز» به کارگردانی محمدحسین مهدویان با الهام از این شهید بزرگوار طراحی شده است. دستاندرکاران سریال «خانه امن» نیز به منظور ادای احترام به این شهید والا مقام، ضمن به تصویر کشیدن تصویری از قاب عکس او در اتاق عملیات، نام شخصیت اصلی سریال با بازی حمیدرضا پگاه را هم مزین به نام ایشان کردهاند.
انحراف در سازمان و تغییر مناسبات دیگر مساله مهمی است که در «خانه امن» به آن پرداخته میشود. در این سریال، عضو گروهک منافقین شکست را میپذیرد و جملهای متفاوت به زبان میآورد: «نمیدانم غرور برای ما اسحله آورد یا اسلحله برامون غرور آورد. وقتی غرور و اسلحه کنار هم باشن دیکتاوری شروع میشه…»
رد پای اکبرخان
در قسمتهای پایانی سریال خانه امن اشارههای انتقادی آن نسبت به فساد برخی مسولان تند و تیزتر شد که در این میان نوبت به اکبر طبری معاون اجرایی حوزه ریاست قوه قضاییه رسید.
در قسمت سی و چهارم سریال، شخصیتی به نام اکبری حضور داشت که قاضی سریال (پرویز فلاحی پور) با او مباحثه میکند. اشارههایی که در دیالوگها وجود دارد، ذهن را به طور مستقیم سمت طبری میبرد. در این سکانس، حرفهای مهمی از زبان قاضی شنیده میشود. از جمله اینکه طبری با ژست خدمت آمد اما مثل مسعود کشمیری خیانت کرد. کشمیری همان نفوذی است که عامل انفجار دفتر نخست وزیری بود. در این سکانس امثال طبری، نفوذی و خائن معرفی شدند که میتوانند به اندازه یک لشکر به مملکت ضربه بزنند. جمله کلیدی سکانس جایی است که قاضی میگوید: «دستاندازی به بیتالمال و ناامید کردن مردم در کسوت مقام قضایی خیلی بدتر از نفوذی بودنه آقای اکبری!»
دیگر امتیاز مهم سکانس «خانه امن» تاکید قاضی بر برگزاری دادگاه به شکل علنی است. او عقیده دارد این شیوه اعتماد مردم را افزایش میدهد. قاضی سریال در عین حال تاکید میکند، امثال اکبری (طبری) در دستگاه قضا، نه اولین مفسد هستند و نه آخرین آنها. آنچه مهم است اینکه سیستم بدون در نظر گرفتن پست و سمت افراد به عدالت رفتار کند. در این سکانس از ویلای لواسان و رشوه ۵۰۰ هزار یورویی به عنوان یکی از اتهامات اکبری (طبری) هم سخن به میان میآید.
سریال «خانه امن» دامن قوه قضائیه را مبرا از فساد سیستماتیک میداند و تاکید میکند، عزم این قوه برای مبارزه با فساد درونی و بیرونی جدیتر از پیش است. در قسمتهای میانی «خانه امن» هم اشارهای به طبری و قاضی منصوری شده بود. قاضی سریال این دیالوگ را به زبان آورده بود: «همین دیروز چهار تا قاضی فاسد رو محاکمه کردن؛ ۱۵ تای دیگه توی نوبت محاکمه هستند.»
اکبر طبری و قاضی منصوری شاخصترین چهرههایی هستند که اخیرا محاکمه شدند. اکبر طبری، ۲۰ سال در قوه قضاییه مسؤولیت داشت که آخرین آن معاون اجرایی حوزه ریاست قوه قضاییه بود. طبری در همان روزهای ابتدایی ریاست حجت الاسلام سیدابراهیم رئیسی در قوه قضائیه، از سمت خود برکنار و در تیر ۹۸ بازداشت شد.
در زمان برگزاری دادگاه طبری، نام غلامرضا منصوری هم به میان آمد. بازپرسی شعبه ۹ دادسرای کارکنان دولت و سرپرستی دادسرای فرهنگ و رسانه از سوابق اجرایی او در قوه قضائیه است. منصوری زمانی که قاضی وقت اجرایی لواسان بوده با مفسد اقتصادی حسن نجفی که او هم متواری است، همکاری کرده و رشوه ۵۰۰ هزار یورویی دریافت کرده است.
رمزگشایی از تئوری تالر سینگر
در سریال «خانه امن» بهطور مفصل به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پرداخته میشود و هر بار وجهی از انحرافات آن مورد ارزیابی قرار میگیرد.
در سکانس ابتدایی قسمت سی و هشتم، صحبت از «فرقه بودن» این سازمان شد تا مخاطب از طریق یک سریال نمایشی پی به روی دیگری از تحجر اعضای سازمان ببرد. سریال برای این منظور از کتاب «فرقهها در میان ما» نوشته خانم مارگارت تالر سینگر هم استفاده کرد.
اصل ماجرا در بازجویی کمال (حمیدرضا پگاه) از ناصر، عضو سازمان مجاهدین (رحیم نوروزی) روایت شد. در این سکانس، کمال به رابطه ناصر با یلدا، همسرش (شایسته ایرانی) که عضو سازمان بوده است، اشاره میکند.
در این بازجویی چند کلیدواژه مهم از زبان کمال میشنویم؛ ازجمله «طلاق تا ابد»، «سفره عقد تشکیلاتی» و «جرم بودن عشق و عاشقی در میان فرقهها». ناصر از اینکه سازمان، برچسب فرقه بودن خورده است، آشفته میشود. کمال اما با ادله ثابت میکند، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) فرقه است.
کمال در این سکانس کتاب «فرقهها در میان ما» را در دست میگیرد و به محتوای آن استناد میکند. نویسنده آمریکایی این کتاب یک روانشناس است که سالها درباره فرقههای آمریکایی تحقیقات گستردهای انجام داد. کمال به ناصر میگوید: «اگه این کتاب رو بخونی مطمئن میشی عضو حزب سیاسی یا سازمان سیاسی با قواعد دموکراتیک نبودی. با اینکه خانم تالر سینگر سازمان شما را نمیشناخته ولی تو و امثال تو را قانع میکنه که اسیر یه فرقه توتالیتر بودی.»
مواردی مثل شستشوی مغزی و خانواده درمانی که در کتاب «فرقهها در میان ما» آمده است، با افکار سازمان منافقین همخوانی دارد و به همین دلیل سریال «خانه امن» به آن ارجاع داده است. این گروهها با روشهای خزنده امکان به دام انداختن تک تک اعضای جامعه با هر طبقه اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و دینی را دارند و سازندگان «خانه امن» پیشتر در سریال «سارق روح» به طور مفصل به فرقهها پرداخته بودند.
عملیات تروریستی در آزادی
در یکی از قسمتهای پایانی سریال خانه امن نیز به یک اتفاق واقعی که سال گذشته در بازی دربی استقلال و پرسپولیس رخ داد اشاره کرد. در این قسمت گروههای تروریستی با مجهز کردن یک آمبولانس به بمب و ورود آن به ورزشگاه مملو از جمعیت قصد انجام یک عملیات تروریستی را داشتند که با حضور به موقع ماموران امنیتی این بمب خنثی شد./ایلنا
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: بازی حمیدرضا پگاه مرجان شیخ الاسلامی نیروهای امنیتی شهادت رسید تروریست ها عملیات ها خانه امن امن کردن فرقه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۴۸۹۳۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رمزگشایی ناقص از یک ملاقات تاریخ ساز
در تاریخ هر فرهنگی، فهرستی از افراد شاخص را می توان ردیف کرد که در حافظه قومی و هویت جمعی آن ملت ریشه دارند. نزدیک شدن به این مشاهیر، و تلاش برای عرضه روایتی دراماتیک و نمایشی از آنها کاری بسیار پرمخاطره و پرمسئولیت است.
به گزارش ایسنا، نورنیوز در گزارشی از «مست عشق»، فیلم محبوب این روزهای سینما نوشت: از دشوارترین کارها در عرصه هنر، تبدیل زندگی و شخصیت چهرههای محبوب، مرجع و خاطره ساز تاریخی به آثار و تولیدات نمایشی است. رفتن سراغ تولیداتی از این جنس، راه رفتن بر لبه تیغ است؛ می تواند به راحتی در ورطه ابتذال یا اغراق بغلتد و سیمای تاریخی آن شخصیت را مخدوش کند. در تاریخ هر فرهنگی، فهرستی از افراد شاخص را می توان ردیف کرد که در حافظه قومی و هویت جمعی آن ملت ریشه دارند. نزدیک شدن بهاین مشاهیر، و تلاش برای عرضه روایتی دراماتیک و نمایشی از آنها کاری بسیار پرمخاطره و پرمسئولیت است. هنرمندان اندکی هستند که به چنین کار خطیر و مسولانهای تن بدهند؛ و هنرمندان اندک تر و کم شمارتری هستند کهاین خطرپذیری را با خلاقیت و نوآوری همراه کنند، به نحوی که نه درخشش سیمای آن مشاهیر مخدوش شود و نه ذهنیت جمعی مردم از آن افراد شاخص لطمه ببیند. برای فرهنگ ایران، مولانا جلال الدین بلخی از این افرا است. بهاین اعتبار، انتخاب او به عنوان سوژه اثر هنری، انتخابی خطیر و دشوار است.
از سوی دیگر،همیشه هنرمندانی وجود داشته اند که توان و تخصص و تمایل حرفهای شان، بازسازی هنری رخدادها یا چهرههای تاریخی است. برای این هنرمندان، تاریخ چیزی به سرآمده و به پایان رسیده نیست بلکه می توان سراغش رفت و با قرائتی امروزین، آن را بازسازی و بازآفرینی کرد. حسن فتحی، به عنوان فیلمسازی ایرانی از کسانی است که به چنین بازسازی های تاریخی – هنری علاقهای ویژه و خاص دارد. در کارنامه هنری او، نگاه به اشخاص، رخدادها و جریان های تاریخی، جایگاهی ویژه دارد. او در «شب دهم» روایتی دراماتیک از واقعه عاشورا به دست می دهد و با استفاده از نشانهها و استعارههای ایرانی، درکی نوستالژیک و ملی از یک رخداد تاریخی و دینی عرضه می کند. در سریال مدار صفر درجه از تاریخ معاصر ایران، روایتی ملی می سازد و با بهره گیری درست از مولفههای رمانتیک، نمایشی اثرگذار و مخاطب پسند و باورپذیر از مبارزات استقلال طلبانه مردم ایران عرضه می کند. «پهلوانان هرگز نمی میرند»، «جیران»، «میوه ممنوعه» نیز همگی در این نکته مشترکند که فیلمساز، عناصر تاریخی و هویتی را در ساختاری رمانتیک و حرفهای بازسازی و بازآفرینی می کند.
مست عشق، جدیدترین ساخته سینمایی حسن فتحی، روی همین خط سیر هنری و براساس همین بنیان نظری ساخته شده است. او در این اثر سینمایی، سراغ مولانا ، یا به تعبیر درست تر سراغ توصیف رابطه مولانا و شمس در خلال سال های ۶۴۲ تا ۶۴۵ هجری قمری می رود. این ۳ سال، به اعتبار آنکهکی از مرموزترین و جذاب ترین ملاقات های تاریخی در آن رخ داده و نتایجی بی نهایت شگفت در پی داشته از مهم ترین مقاطع در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران به حساب می آید.
مردم ایران، به درجات مختلف از دیدار معمایی و تاریخ ساز این دو شخصیت عظیم کمابیش خبر دارند و از اهمیت و تعیین کنندگی اش مطلع اند. حتی کسانی که تاکنون آثار منثور و منظوم مولانا و شمس را نخوانده اند از این دیدار مرموز و از این مقطع ۳ ساله زندگی مولانا چیزهایی شنیده اند. فیلم حسن فتحی، همین برش کوتاه را از زندگی مولانا و شمس برمی گزیند و با پرداختی رمانتیک و دراماتیک، آن را به اثری دیدنی تبدیل می کند. مست عشق به اعتبار اینکه موضوعی تا این اندازه مخاطب پسند و کنجکاوی برانگیز را دستمایه تولید قرار داده اثری جسورانه و هوشمندانه است.
اما این همه ماجرا نیست. فتحی ترجیح داده کار را در اقلیم سینمایی ترکیه تولید کند و در رده آثار مشترک سینمایی تعریف کند. لوکیشن های بومی قونیه به همراه ظرفیت های فنی و هنری سینمای ترکیه در بازآفرینی تاریخ دوره سلجوقی ، امکان های زیادی در اختیار فیلمساز قرار داده تا ساختاری باورپذیر و دیدنی به فیلمش بدهد. این نکته تا آنجاست که طبق نظر برخی از منتقدان، قدرت بازیگری بازیگران ترکیهای مست عشق به مراتب از سطح هنرنمایی بازیگران ایرانی این فیلم، بالاتر به نظر می رسد.
مهم ترین نکته در مست عشق، غیر از این موارد فنی، نحوه بازنمایی ملاقات تاریخی شمس و مولاناست. دیدار این دو چهره ماندگار فرهنگی ایران، آنقدر مهم و اثرگذار بوده است که در تمام تاریخ بشریت، شاید نمونههایی به تعداد انگشتان یک دست داشته باشد. این ملاقات ، عالی ترین مصداق و نمونه از یک دیدار کیمیاگرانه و تحول بخش دانسته شده، به نحوی که از یک فقیه و دانشمند معمول و متعارف، عارف و شاعری حکیم و شوریده ساخت و او را در فهرست مفاخر تاریخ بشری جای داد. سئوال این است که آیا «مست عشق» توانسته است چنین دیدار ناب و بی مانندی را به خوبی بازنمایی کند؟ آیا عظمت و ابهت مولانا و شمس، و نیز اهمیت ملاقات بی بدیل این دو سیمای تابناک، در این اثر بازتابی شایسته یافته است؟
به نظر می رسد فتحی در این مقصود، با تمام خلاقیت ها و نازک اندیشی هایش، آنگونه که انتظار می رفت توفیق نداشته است. دیدار این دو شخصیت تاریخ ساز،چیزی بیش از یک ملاقات، ولو ملاقات مهم، از آب درنیامده است، و نشانی از یک دیدار یکّه و بی بدیل در آن نیست. برخورد شمس و مولانا، داستان طلاشدن مس در یک فرایند مرموز انسانی است. بیننده انتظار دارد چنین تحولی را ملموس تر از اینکه هست در فیلم ببیند. مخاطب، آنچه از گفت و گوی این دو چهره در خلوت می بیند مباحثاتی است که هر روز در مجامع و محافل علمی سنتی و مدرن جریان دارد. هرروز صدها حلقه از این نشست های علمی میان دانشمندان شکل می گرفته اما هیچ کدام به نتیجهای منتج نشد که دیدار شمس و مولانا منتج شد. کم نیستند مولوی پژوهانی که معتقدند جنس این دیدار،اساسا از جنس مواجهات علمی و مدرسی نبوده و آنِ دیگری داشته است. به تصویر کشیدن باورپذیر این دگردیسی، ناکامی بزرگ حسن فتحی در مست عشق است.
این نقیصه را بازی انتقادبرانگیز شهاب حسینی (در نقش شمس) و پارسا پیروزفر (در نقش مولانا) دوچندان کرده است. نه مولانای قبل از دیدار با شمس، خوب از آب درآمده است و نه مولانای بعد از دیدار. فرق پیروزفر قبل از ملاقات با شهاب حسینی و بعد از ملاقات با او چندان زیاد نیست. نه مولانای فقیه و دانشمند، به درستی در فیلم بازنمایی شده و نه مولانای شوریده و شاعر. از سوی دیگر، تصویری که شهاب حسینی از شمس عرضه می کند تصویری نامنسجم و پریشان است. بخشی از این شخصیت پردازی های ضعیف، به خاطر ضعف فیلمنامه فتحی - توحیدی است و بخش مهم دیگری از آن، به خاطر ناکامی حسینی – پیروزفر در ایفای نقش.
علاوه بر این، زبان انتخابی نویسندگان فیلمنامه نیز زبانی هویت دار و استخوان دار نیست. گاهی به زبان امروزین نزدیک است و گاهی به شدت کهن و باستانی می شود و در مجموع، از ساخت زبانی مستحکم و اثرگذاری که فتحی در شب دهم، میوه ممنوعه و سایر آثارش به استخدام گرفته بود در مست عشق خبری نیست.
البته فیلمساز در استفاده از سبک روایی «تداعی در تداعی» به خوبی عمل کرده و احتمالا با الهام گیری از روش کار خود مولانا در روایت گری مثنوی، جابجایی های جالب و جذاب زمانی را در فیلم گنجانده که کشش اثر را برای مخاطب بیشتر می کند. علاوه بر این، پیوند دادن خشونت و عشق در نمونه سردار سلجوقی و مریم، دختر مسیحی، به خوبی در خدمت خط روایی داستان است و جذابیت از دست رفته دیدار مولانا و شمس را تاحدی جبران می کند. شروع فیلم با صحنههایی خوش ساخت از جنگ های خونبار مغولی است. این آغاز شکوهمند، ضرباهنگ فیلم را بالا می برد و بیننده را از همان ابتدا در برابر یک اثر خوش ساخت منتظر می گذارد. موسیقی روان فیلم هم تماشاگر را در فضایی صوفیانه و شرقی قرار می دهد و در پایان اثر، صدای لطیف علیرضا قربانی، خاطره فیلم را در ذهن هر مخاطبی ماندگار می کند. بهاین ترتیب ، «مست عشق» با یک شروع غافلگیرانه و یک پایان شکوهمند، در خیال بیننده جای می گیرد.
«مست عشق» به رغم تمام فراز و فرودهایش اثری دیدنی و توصیه کردنی است. این اثر شریف، مسیری تازه را در سینمای ایران باز می کند و می تواند حلقه مهمی برای زنجیره آثاری باشد که فیلمسازان جوان و خلاق ایرانی با الهام گیری از آن، رخدادها و شخصیت های تاریخی را دراماتیک و دیدنی کنند.
انتهای پیام